در حال بارگذاری ...

اشکهای «اولیور توئیست» نقطه پایان جشنواره تئاتر کودک

همدان - ایرنا - بیست و پنجمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به جای نقطه با یک قطره اشک بر گونه مهمانان کوچک بی آشیانه تمام شد، قطره اشک های دلتنگی «اولیور توئیست».

به گزارش ایرنا؛ جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان تمام شد و همدان از قیل و قال افتاد. کودکان به خانه بازگشتند و مهمان های جشنواره هم با شادمانی به میان جمع خانواده، اما جشنواره بیست و پنجم مهمان های کوچکی داشت که نمی توانستند مثل بقیه به خانه بروند.

آن ها بازیگران نمایش «اولیورتوئیست» بودند که پاییز پر مهر شهرمان را به مقصد زمستان پشت دیوارهای پشیمانی ترک کردند. برایشان دست تکان دادیم و باران نگذاشت چشمهای خیسشان را ببینیم، آنها دوست نداشتند به جایی که از آن آمده اند، بازگردند.

راستی اولیورتوئیست های که دور از خانه و خانواده در کانون اصلاح و تربیت تهران زندگی می کنند برای چه این همه راه آمده بودند، در شهرتئاتر کودک ایران به دنبال چه بودند؟

«اولیورتوئیست» به جهت همخوانی معنا و مفهومش با شعار بیست و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان به عنوان مهمان ویژه به این رویداد هنری و فرهنگی دعوت شده بود.

اگرچه جشنواره مهمانان زیادی داشت و از 13 کشور خارجی و صدها هنرمند از چهار گوشه ایران را میزبانی می کرد اما اولیورتوئیست سوگلی این جشنواره شده بود.

اولیورتوئیست 2 بار در این جشنواره اجرا شد و خیلی زود در دل همه جا گرفت، به لحاظ پیامهای آموزشی سودمندی که داشت، بسیاری از دلسوزان کودک طالب تماشایش شدند، گواه این دلدادگی سالن های مملو از تماشاگر و حلقه تنگ مردم برگرد بازیگران کوچک این نمایش بود، به طوریکه در یک سانس فوق العاده هم روی صحنه رفت.

اولیورتوئیست به مدد اسماعیل فیروزی کارگردان کاربلد و دردآشنایش، حقوق اجتماعی از دست رفته کودکان را به خوبی روایت کرد، کودکانی که در حصارهای تنگ و بلند زندان نگهداری می شوند.

این نمایش تلخ و گزنده، بی هیچ قضاوتی تماشاگران را به همزاد پنداری با کودکان به ظاهر بزهکار دعوت کرد و تماشاگران خود را جایگزین اولیورهای این نمایش کردند، اولیورهای بی گناه و ناشی و ناآگاه و با خود می اندیشیدند که اگر ماهم بودیم همین کار را می کردیم.

اولیورتوئیست قصه پُر غصه کودکان کانون اصلاح و تربیت را روایت کرد و به طور موازی به زندگی های لاکچری و تاثیرش بر حال و روز طبقه فرودست جامعه و کودکان کار پرداخت.

کودکانی که بعضی از آنها سالها بیگاری می کشند و خم به ابرو نمی آورند تا خواهرانشان با جهیزیه ای آبرومندانه راهی خانه بخت شود و طعنه و سرکوفت نداری نشوند.

مربیان، معلمها و جمع زیادی از پدر و مادرها هم پای این نمایش نشستند، خیلی ها هم ایستاده نمایش را دیدند، نمی گویم لذت بردند زیرا دیدن این نمایش نیش دار و زهر آلود لذتی نداشت، اما به دل نشست و هرآنچه از دل برآید لاجرم بر دل هم می نشیند.

گواه این دلربایی آرای مردمی بود که به این نمایش داده شد و کارگردانش مستقل از بقیه در آیین اختتامیه تجلیل و تشویق شد.

اولیور توئیست تلنگری هم به اهالی تئاتر زد و نمایش نامه نویسها و کارگردانها و بازیگران را به دیدن حقایق جدی و مستند جامعه تشویق کرد تا از این دست داستانهای واقعی و قوی الهام گرفته و نمایش های اثرگذار بسازند؛ رسالت تئاتر هم به غیر از این نیست.

اولیور توئیست همه را مهربانتر کرده بود، شاید خاصیت تئاتر همین باشد، اما برانگیخته شدن حس نوع دوستی خارجی ها دیدنی بود، کودک و پیر و جوان سخاوتمندانه هرآنچه در چنته داشتند، ارزانی اولیورهای این نمایش و صدها و هزاران اولیور تنهای ایرانی کردند، مهمانان خارجی دست به جیب شده بودند و از مهرو محبت چیزی کم نگذاشتند.

تعدادی از برگزیده های جشنواره هم در آیین اختتامیه جایزه هایشان را به اولیورتویست تقدیم کردند.

این دوست داشتنهای بی غل و غش آغاز پویش «اولیورتوئیست» است که دبیر جشنواره با جدیت در پی جان گرفتن این پویش برای حمایت از کودکان کانون اصلاح و تربیت است تا آنها در حصار تنهایی زندان بیش از این غریبی نکنند و امیدشان برای رهایی و خوشبختی کمرنگ نشود.

اولیور توئیست بی پروا واقعیت های تلخ و زهرآلوده دنیای اطرافمان را هشدار داد و با یک بغل مهر و عاطفه رفت و اینگونه بیست و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر کودک به جای نقطه با یک قطره اشک برگونه اولیورتوئیست ها تمام شد.

گزارش از زهرا زارعی




نظرات کاربران